وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

به چه قیمتی؟!؟!؟!

داور رو خریده بودن...پنالتی نگرفت..خطا نگرفت...باشه اشکال نداره..هیچی از ارزش های ما کم نشد ..ما نسل کوروش و ارشیم...نامردی کردین..خدا بی جواب نمیزاره.خرداد بهارو بد تموم کردی ها...تابستون بهتر بازی میکنیم. سر هیچ بازی اشکم درنیومده بود...اشکم دراومد چون نامردی بود..به افتخار ایران ...
31 خرداد 1393

در استانه بهار

سلامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعد از یه غیبت نسبتا طولانی...دوباره اومدم بدمینتون که سه روز درهفته بود و زبانم بخاطر اینکه قبل ماه رمضون تموم شه سه روز تو هفته شد و من غیر جمعه دیگه کلا در کلاسم. افتتاحیه جام جهانی هم شروع شد و بازی ایران -نیجریه با کمال تاسف افتضاح بود ایران اگه پاسکاری میکرد باید 7-1 برده بودیم.منو داداشم هم سر این بازی کلی خودمون رو رنگی کردیم. اسپانیا رو که نفهمیدم چطوری یه دفعه سوراخ شد یه سازمان خارجی اومده بود از 32 تیم جام جهانی ویدئو های کوتاهی ساخته بود و برای ایران فوق العاده بود. و من فهمیدم سارا شاهی..بازیگر سریال کم و بیش قانونی ایرانیه که اصلا فکرشم نمیکردم.تا...
27 خرداد 1393

تموم شد ..دود شد رفت هوا

سلامی با حس تموم شدن امتحانات امتحان تموم شد..دود شد رفت هوا امتحان عربی خیلی اسون بود شبش نشستم قشنگ انشارو خوندم روز امتحان اینقدر که چک نویس و پاکنویس کردم دستم شل شده بود و هوا هم خیلی گرم بود داشتم از سالن میرفتم بیرون که دیدم اسپیلت اتاق معلما روشنه و کسی هم توش نیست... درو بستم و مقنعه ام رو دادم بالا یه دل سیر خنک شدم شنبه امتحان اجتماعی داشتیم که دیگه بیش از اندازه اسون بود اخریشم شیمی که دیگه بد بجنسی رو تو حقمون تموم کرد واسه سوال سه خطی نیم نمره گذاشته تا سوالارو زیاد کنه..3 صفحه بود امروزم از همه خداحافظی کردیم و اومدیم خونه حالا بگم از والیبالی ها که دمشون گرم اون روزی که باختن سر گیم دوم خیل...
19 خرداد 1393

وضعیت امتحانات...

ـــــــــــــــسلامــــــــــــــــــــ به اندازه کشش امتحانات که تموم نمیشن رسیدیم به ماه خیلی خوب و باطراوت خرداد و یکی از بهترین ماه ها چون: رسما مدرسه بای بای لحظه لحظه ما رو به فصل شیرین تابستون نزدیک میکنه روز ها درگذرند و تاالان همه امتحان ها رو خوب دادم. امتحان ریاضی که فوق العاده اسون بود روز قبلش تولد ایدا پس بهمون بستنی داد.. پس فرداش که امتحان قران داشتیم و اونم خوب بود تولد مریم بودو اونم بهمون بستنی داد و این شد که همه به هم بستنی بدیم...منم روز 7 خردا ..از اونجایی که یک ماهو یک روز به تولدم مونده بود بستنی دادم و نوزدهم هم محدثه میده... خوبی امتحانات اینه که میای خونه یه اب پرتقال مشت میخوری و یا می...
9 خرداد 1393
1